کویر عشق را از بر علی جانانه جان می داد * سرودش را شنیدم من! نفیری از فغان می داد
وداع زندگی گفت و ز ظلمت فغان ها کرد * ذکاء بی زوالش را نداهایش نشان می داد
نشان خانه اش گویی به اعلی های ایزد بود * شمیم روح والایش نسیمی از جنان می داد
زمین جای علی بود و علی شاکر ز مولایش * علی رنگ خدا در دست جلای آسمان می داد
سما آبستن باران به مرگش گریه ها سرداد * علی فانوس در دستش به ما درس روان میداد
من و نینو چه شب هایی به صبحی باز ماندیم1 * چه صبح نالهانگیزی علی بو از خزان میداد
چو خواهی شمع عصمت را بیابی از جهان ( ناصح ) * صراط عاشقان را جو، علی جانانه جان میداد
تشیع سرختر از تب به هجری سرخ تر گشته * علی هم شرمگین از او که جانش را نهان می داد
علی و نینو قصه ای از مرحوم شریعتی ( محمد اکبرزاده ) |